شوکران

شوکران

ادبیات ایرن و جهان (بعد تو شال عزاست بر گردن شعرهای من)

منوي اصلي

آرشيو مطالب

لينکستان

ساعت

امکانات

ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 7
بازدید دیروز : 5
بازدید هفته : 15
بازدید ماه : 21
بازدید کل : 13886
تعداد مطالب : 96
تعداد نظرات : 3
تعداد آنلاین : 1



نگاهی به اشعار و زندگی زنده یاد سلمان هراتی

از سلمان هراتی چه می دانید؟

سلمان هراتی

زنده یاد سلمان هراتی در سال 1338، در روستای �مرزدشت� از توابع خرم آباد تنکابن متولد شد. تحصیلات دوره ابتدایی و بخشی از دوره متوسطه را در همان دیار گذراند. او همواره، همراه تحصیل به کار نیز مشغول بود، از چوپانی و کشاورزی گرفته تا شاگردی مغازه. در سال 1356، برای کار به تهران آمد و ضمن کار در یک بیمارستان، به صورت متفرقه دیپلم گرفت. دوره دو ساله تربیت معلم هنر را به پایان رساند و از سال 1362، دبیر هنر مدرسه های گیلان شد و به تربیت بچه هایی دل سپرد که دوستشان داشت. اما خیلی زود، در آبان 1365، در سانحه رانندجان باخت.

از سلمان هراتی، معلم شاعر و هنرمند، چند مجموعه شعر برای نوجوانان و بزرگسالان منتشر شده است که از آن جمله اند:

* از آسمان سبز/1364 

* از این ستاره تا آن ستاره/1367

* دری به خانه خورشید/1367

      * مجموعه شعرهای سلمان هراتی/1379

 

هیچ می دانی؟

زندساعت تفریحی نیست

 

که فقط با بازی

 

یا با خوردن آجیل و خوراک

 

بگذرانیم آن را

 

هیچ می دانی آیا

 

ساعت بعد چه درسی داریم؟

 

زنگ اول دینی

 

آخرین زنگ حساب

 

خواننده شعرهای سلمان هراتی، در وهله نخست بیش از هر چیز با ایدئولوژی شاعر مواجه می شود. بیشتر اشعار سلمان، مستقیم یا غیر مستقیم به بازگویی جهان بینی، اعتقادات و برداشت‌های اجتماعی و سیاسی او می پردازد. سلمان هراتی شعر را برای ادای تعهد اجتماعی و حتی گاه سیاسی خود می داند. آنجا که سلمان از وطن می گوید، منظورش ایران معاصر است و در وصف آن، نه به تاریخ سرک می کشد و نه مختصات فرهنگ ملی را برجسته می کند، بلکه از ایرانی سخن می گوید که نام خیابان هایش را شهیدان برگزیده اند

او را می توان از تأثیرگذارترین شاعران در حوزه زبان این دوره دانست. کمتر خواننده ای است که در ارتباط برقرار کردن با شعر سلمان به مشکل بیفتد. در شعر او، کلمات طوری در کنار هم چیده شده اند که هیچ کدامشان برای بقیه غریب نیست. سلمان در شعرهای نو خود ثابت کرده که توانایی بهره گیری از عامیانه‌ترین لغات را دارد. البته ۲۷ سال سن و ۱۰ سال شاعری، زمان اندکی برای هراتی بود تا زبان شعر خود را بارور کند و شعرهای جدید بیافریند.

سلمان هراتی، فرصت زیادی برای شعر سرودن نداشت و آثار فراوانی از نظر کمی از خود به جا نگذاشت. البته او در همین عمر کوتاه ۲۷ ساله اش، آثار ارزشمندی به وجود آورد که هر کدام، جایگاه ویژه ای در ادبیات معاصر به خود اختصاص داده اند. دو مجموعه از آسمان سبز چاپ شده در سال ۱۳۶۴ و دری به خانه خورشید چاپ شده در سال ۱۳۶۷، کتاب‌های موفقی است که دربردارنده شعرهای ویژه بزرگسالان سلمان است. همچنین او کتابی به نام از این ستاره تا آن ستاره در حوزه شعر نوجوان از خود به یادگار گذاشته است.

 

زنده یاد هراتی، شاعری متعهد است که این تعهد را در بیشتر شعرهایش می توان دید. او آگاهی و بصیرت اجتماعی را در شعرهایش به مخاطبانش می آموزد، توطئه دشمنان را یادآوری می‌کند و به خواننده هشدار می دهد. سلمان در عین حال از لحظه‌های خلوت شاعرانه به هیچ وجه نمی گذرد و آن را به همه این هیاهوها و جنجال‌ها ترجیح می دهد و چنین زیبا می سراید:

 
  • دیگران را بگذار!
  • دل به آفتاب بسپار
  • نگاه کن چگونه هر بامداد
  • صبور و سربلند
  • از شانه‌های خاتری صبح بالا می آید
  • دیگران را بگذار!

 

پیوند مسائل اجتماعی با دنیای انتزاعی، نقطه عطفی در شعر متعهد بعد از انقلاب است. نگاه معنوی به موضوعات اجتماعی، در شعر سلمان هراتی به اوج خود می رسد.این نوع نگاه، شعر سلمان را سرشار از امید و بشارت کرده است. او در شعرهایش به مردم آینده ای درخشان را نوید می دهد. :

 
دیروز اگر سوخت ای دوست غم   برگ و بار من و تو
امروز می آید از باغ   بوی بهار من و تو
دیروز درغربت باغ   من بودم و یک چمن داغ
امروز خورشید در دشت   آیینه دار من و تو

 !

پس از گذشت چند سال از پیروزی انقلاب اسلامی، رفته رفته ناکامی‌ها و نامرادی‌ها که معلول عواملی چون از یاد رفتن برخی از ارزش‌ها بود، نمایان شد. شعر اعتراض سلمان، زورگویان و زراندوزانی را مورد خطاب قرار می دهد که بدون توجه به مفاهیم و ارزش‌های انقلاب، در پی منافع خویش هستند.

 
  • چرا سهم عبداللّه
  • جریب جریب زحمت است و حسرت
  • و سهم ناصرخان
  • هکتار محصول است و استراحت؟...
  • ما در مقابل آمریکا ایستاده ایم
  • اما چرا هنوز کیومرث خان خرش می رود
  • عبدالله با داس
  • هر شب چند خوک سر مزرعه می کشد
  • اما وقتی ارباب می آید، مجبور است تعظیم کند
  • چرا عبدالله مجبور است به این خوک تعظیم کند؟
  •  
  • زنده یاد سلمان هراتی، شاعر سادها، زیبایی‌ها و طبیعت است. اساسا نگاه سلمان به دنیای امروز، نگاهی است آمیخته با نکوهش مدرنیته و غرب گرایی و ستایش انسانیتی که در بیشتر موارد، بر پایه باورهای دینی استوار است. از این رو می سراید:

  • وقتی یک جرعه آب صلواتی
  • عطش را می خشکاند
  • دیگر به من چه که کوکا، خوشمزه تر از پپسی است
  • و به تحقیر می گوید:
  • اگرچه هوای جهان توفانی است
  • سازمان هواشناسی
  • همیشه گزارش معتدل به دنیا می دهد
  • و خواب خوشی ر
  • برای شنوندگان
  • آرزو می کند
  •  
  • پیش ازتو آب معنی دریا شدن نداشت   شب مانده بود و جرئت فردا شدن نداشت
    بسیار بود رود در آن برزخ کبود   اما دریغ زهرهٔ دریا شدن نداشت
    در آن کویر سوخته، آن خاک بی بهار   حتی علف اجازهٔ زیبا شدن نداشت
    گم بود درعمیق زمین شانهٔ بهار   بی تو ولی زمینهٔ پیدا شدن نداشت
    دلها اگر چه صاف ولی از هراس سنگ   آیینه بود و میل تماشا شدن نداشت
    چون عقده‌ای به بغض فرو بود حرف عشق   این عقده تا همیشه سر وا شدن نداشت
    سلمان  هراتی در شعر و شاعری تا حدودی رهرو سهراب سپهری و فروغ فرخزاد  بود. البته علاقه او به سهراب و اشعار سپهری صد چندان بیشتر از دیگر شاعران هست. تا حدی که برای زندبه کاشان رفته و از اشعار سهراب الگو برداری نموده است سلمان هراتی علاقه بسیار زیادی به زنددر روستا و طبیعت داشته و این نوع نگاه طبیعت..زیبا ذبه طبیعت در اندک آثارش موج میزند زنده یاد قیصر امین پور هم علاقه  بسیار به سلمان داشته و همانطور که سلمان هراتی شعری به سهراب تقدیم نموده قیصر نیز نسبت به او اینچنین عمل نموده.  هرچند  افریط مرگ مجالی به او نداد و وی در 27سالو پس از 10سال شاعری رخت سفر به آخرت بست ولی میتوان نام او را در زمره شعرای تاثیر گذار بعد از انقلاب نهاد..



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نويسنده: مهران یزدانی تاريخ: دو شنبه 21 فروردين 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب نظر بدهيد

درباره وبلاگ

من با تاب من با تب خانه ای در طرف دیگر شب ساخته ام. من دراین خانه به گمنامی نمناک علف نزدیکم و صدای ظلمت را وقتی از برگی می ریزد. و صدای سرفهء روشنی از پشت درخت عطسهء آب از هر رخنهء سنگ چکچک چاچله از سقف بهار و صدای صاف باز و بسته شدن پنجرهء تنهایی. و صدای پاک پوست انداختن مبهم عشق متراکم شدن ذوق پریدن در بال و ترک خوردن خوداری روح تپش قلب شب آدینه شیههء پاک حقیقت از دور و صدای کفش ایمان را در کوچهء عشق و صدای باران را روی پلک تر ع ش ق من به آغاز زمین نزدیکم آشنا هستم با سرنوشت تر آب عادت سبز درخت روح من در جهت تازهء اشیا جاریست

نويسندگان

لينکهاي روزانه

جستجوي مطالب

طراح قالب

© All Rights Reserved to nasimshomal.LoxBlog.Com | Template By: NazTarin.Com